بیت المقدس
کردم هـوایت را هوس ، بیت المقدس ، بیت المقدس
تاگیرم از خاکت نفس ، بیت المقدس ،بیت المقدس
حیف توباشدکاین چننین آزرده باشی، ای نرگس ناز
در زیر پای خاروخس، بیت المقدس ، یبت المقدس
شایسته ی گرد رخت پروانه هایند ، در عشقبازی
نه پشه و مور و مگس، بیت المقدس، بیت المقدس
همچون که مهرت می کشد جان و دلم را، بهر نجاتت
خود باش بهرم دادرس ، بیت المقدس،بیت المقدس
چون مانده ای درچنگ اسرائیل غاصب،خواهم ازین رو
بر هانمت از این قفس ،بیت المقدس، بیت المقدس
ای خاک پاک مقدم پیغمبران ای ، قدسی مددکن
تاگیرمت از خصم پس ،بیت المقدس، بیت المقدس
مگذار دق مرگم کند این آرزوی ، دیدار رویت
دارد دلم مهرت ز بس ،بیت المقدس ،بیت المقدس
شایسته باشد تا مسلمانان بحالت ، از اشک دیده
سازند رودی چون ارس، بیت المقدس، بیت المقدس
خود هم علیه دشمنت اقدام بنما ، همچون که بنمود
ازبهر آمریکا طبس، بیت المقدس، بیت المقدس
طوفان کن و طوفنده شوکز دشمنانت، درهیچ جایی
باقی نماند هیچکس، بیت المقدس، بیت المقدس
این آرزوی قلبی «آبی» بود تا ، آید به سویت
گیرد در آغوشت سپس، بیت المقدس، بیت المقدس
احمد ابراهیمزاده مشهدی تخلص (آبی (آسمانی) ) ابراهیم زاده ی مشهدی تخلص (آبی (آسمانی)) شاعر ، نویسنده و خواننده و دارای شمّ سیاسی و ذوق فنی و هنری و تحقیقاتی در موارد مختلف و متنوع و دارای مدرک فوق دیبلم مخابرات و کارشناس حقوق(کام من تلخ از همه تلخینه هاست) درد من درد تمام سینه هاست) (این دل تنگ بخون آغشته ام ) زخمی ی تیغ تمام کینه هاست) (اشک من هم در نمود دردها) (بر رخم زنجیری از آیینه هاست) |